طوطیا: کتاب سینوهه؛ جلد اول اثری از میکا والتاری است. این کتاب روایتی از سرنوشت پزشک نیمه افسانهای فرعون مصر، سینوهه است که در دو جلد نوشته شده است. در این مطلب از طوطیا به معرفی کامل این کتاب پرداخته ایم.
کتاب سینوهه پزشک مخصوص فرعون، رمانی نوشته ی میکا والتاری است که اولین بار در سال 1945 به چاپ رسید. این رمان به هنگام انتشار در سال 1945، به فروشی بیشتر از هر رمان دیگری در آن سال دست یافت و نام خود را به عنوان اثری کلاسیک مطرح کرد. مخاطبین بسیاری در سراسر جهان به قدرت دگرگون کننده ی این کتاب اذعان کرده اند. داستان رمان سینوهه پزشک مخصوص فرعون، به دوره ای تقریباً فراموش شده از تاریخ جهان می پردازد: مصر در قرن چهاردهم قبل از میلاد مسیح، زمانی که فراعنه و خدایان با سقوطِ در شرف وقوعِ بزرگترین امپراتوری تاریخ به نزاع برخاستند. این داستان حماسی، تمامی جهان شناخته شده در آن زمان، از بابیلون و تبای گرفته تا کرِت و اورشلیم، را دربرمی گیرد و شخصیتی فراموش نشدنی را به مخاطبین معرفی می کند: سینوهه، مردی با پیشینه ای اسرارآمیز که از پایین ترین سطوح اجتماع به مقام پزشک مخصوص فرعونی با نام آخناتون می رسد.
وقتی سینوهه به دنیا میآید او را در سبدی میگذارند و به رود نیل میسپارند، خانواده فقیری او را پیدا میکنند و بزرگش میکنند. او در ادامه داستان به مقام کاهنی و سپس پزشکی میرسد؛ مانند پدرش که طبابت میکرد. کمی بعد به دربار فرعون راه پیدا میکند. او به سرزمینهای گوناگون مانند بابل، سوریه و کناره دریای مدیترانه مسافرت میکند و در طول این سفرها اتفاقات زیادی برایش میافتد و در بازگشت به مصر از تبحر پزشکی خود برای نجات سرزمینش استفاده میکند.
میکا والتاری
19 سپتامبر 1908
زاده فنلاند
میکا تویمی والتاری، زاده ی 19 سپتامبر 1908 و درگذشته ی 26 آگوست 1979، نویسنده ی فنلاندی بود.والتاری در شهر هلسینکی در خانواده ای از طبقه ی متوسط جامعه زاده شد. او پس از پایان آموزش های ابتدایی، در دانشگاه هلسینکی شروع به تحصیل کرد و در سال 1929 در رشته ی فلسفه فارغ التحصیل شد. والتاری پس از آن به فرانسه رفت و در مطبوعات این کشور به کار مشغول شد. او سپس، بیشتر وقت خود را صرف نوشتن داستان های تاریخی کرد. داستان های او خیلی زود توجه منتقدین را به خود جلب کرد و کتاب هایش به زبان های گوناگونی ترجمه شد. رمان های والتاری، آمیخته ای از رخدادهای تاریخی، اساطیر و پندارهای خود او است.
نام من، نویسندۀ این کتاب «سینوهه» است و من این کتاب را برای مدح خدایان نمینویسم، زیرا از خدایان خسته شدهام. من این کتاب را برای مدح فراعنه نمینویسم، زیرا از فراعنه هم به تنگ آمدهام. من این کتاب را فقط برای خودم مینویسم، بدون اینکه در انتظار پاداش باشم یا اینکه بخواهم نام خود را در جهان باقی بگذارم.
آن قدر در زندگی از فرعونها و مردم زجر کشیدهام که از همه چیز، حتی امیدواری تحصیل نام جاوید، سیرم.
من این کتاب را فقط برای این مینویسم که خود را راضی کنم و تصور مینمایم که یگانه نویسندهای باشم که بدون هیچ منظور مادی و معنوی کتابی مینویسم.
هر چه تا امروز نوشته شده، یا برای این بوده که به خدایان خوشآمد بگویند یا برای اینکه انسان را راضی کنند.
من فرعونها را جزو انسان میدانم زیرا آنها فرقی با ما ندارند و من این موضوع را از روی ایمان میگویم.
من چون پزشک فرعونهای مصر بودم از نزدیک، روز و شب، با فراعنه حشر داشتم و میدانم که آنها از حیث ضعف و ترس و زبونی و احساسات قلبی مثل ما هستند. حتی اگر یک فرعون را هزار مرتبه بزرگ کنند و او را در شمار خدایان درآورند باز انسان است و مثل ما میباشد.
آنچه تا امروز نوشته شده، به دست کاتبینی تحریر گردیده که مطیع امر سلاطین بودهاند و برای این مینوشتند که حقایق را دگرگون کنند.
من تا امروز یک کتاب را ندیدهام که در آن، حقیقت نوشته شده باشد.
در کتابها یا به خدایان تملق گفتهاند یا به مردم یعنی به فرعون، در این دنیا تا امروز در هیچ کتاب و نوشته، حقیقت وجود نداشته است ولی تصور میکنم که بعد از این هم در کتابها حقیقت وجود نخواهد داشت.
ممکن است که لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم عوض شود ولی حماقت آنها عوض نخواهد شد ودر تمام اعصار میتوان به وسیلۀ گفتهها و نوشتههای دروغ مردم را فریفت.
زیرا همانطور که مگس، عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ریا و وعدههای پوچ را که هرگز عملی نخواهد شد دوست میدارند.
آیا نمیبینید که مردم چگونه در میدان، اطراف نقال ژندهپوش راکه روی خاک نشسته ولی دم از زر و گوهر میزند و به مردم وعدۀ گنج میدهد میگیرند و به حرفهای او گوش میدهند.
ولی من که نامم سینوهه میباشد از دروغ در این آخر عمر، نفرت دارم و به همین جهت این کتاب را برای خود مینویسم، نه دیگران.
من نمیخواهم کسی کتاب مرا بخواند و تمجید کند. نمیخواهم اطفال در مدارس عبارات کتاب مرا روی الواح بنویسند و از روی آن مشق نمایند.
من نمیخواهم که خردمندان در موقع صحبت از عبارات کتاب من شاهد بیاورند و بدین وسیله علم و خرد خود را به ثبوت برسانند.هرکس که چیزی مینویسد امیدوار است که دیگران بعد از وی، کتابش را بخوانند و تمجیدش کنند و نامش را فراموش ننمایند.
به همین جهت ایمان خود را زیر پا میگذارد و همرنگ جماعت میشود و مهملترین و سخیفترین گفتهها را که خود بدان معتقد نیست مینویسد تا اینکه دیگران او را تحسین و تمجید نمایند. ولی من چون نمیخواهم کسی کتاب مرا بخواند همرنگ جماعت نمیشوم و اوهام خرافات او را تجلیل نمیکنم.
نویسنده:میکا والتاری
ترجمه:داوود نعمت اللهی
انتشارات: معیار علم
تعداد صفحات: 656
نسخه صوتی:دارد
نسخه الکترونیکی: دارد