کتاب پرسه در سراب روایتی از زندگی پرتنش دختری به نام رهاست که که با فوت پدرش لحظات سختی را تجربه میکند و سرپرستی او به عمو و پسر عمویش واگذار میشود ولی او تصمیم دارد که با سرنوشتش بجنگد و قوی باشد. در این مطلب از طوطیا به معرفی کامل این کتاب میپردازیم.
کتاب پرسه در سراب اثری از ساناز لرکی است که در سال 1399 توسط انتشارات آئیسا در نوبت اول چاپ شد و در سال 1401 به چاپ دوم رسید. پرسه در سراب داستانی دربارهی آدمهای پر از نقص و خاکستری است که در دنیای اطراف ما حضور دارند و گاهی سرنوشتمان را دستخوش تغییر میکنند.
رها پس از فوت پدرش تحت سرپرستی عمویش قرار میگیرد. عمویی که نسبت به او بیتفاوت است و همین موضوع باعث میشود که بیمسئولیتیاش را، پسرش ارسلان جبران کند. دراینمیان عشقی بین رها و ارسلان شکل میگیرد. اما، زمانی که عشق آن دو به یک ازدواج اجباری منتهی میشود جایش را به نفرت میدهد. زن جوان آرام آرام زیر فشار سلطهجوییهای همسر و تنهایی خودش، به مشکلات روحی دچار میشود و امیدش را به زندگی از دست میدهد. با ورود یک شخصیت جدید به زندگی آنها، همه چیز تغییر میکند و رها بالاخره مصمم میشود که اختیار زندگیاش را در دست بگیرد. قدم اول در این راه، جدایی از ارسلان و بیرون آمدن از زیر یوغ این خانواده است. اما این تغییرِ تازه، آسان نخواهد بود؛ خانوادهی عمو دست از تلاش برای نگه داشتن این قربانی بیپناه برنمیدارند و موانع یکی پس از دیگری بر سر راه رها قرار خواهند گرفت.
ساناز لرکی
سال 1369
زاده ایران
از آراز که جدا شد و به محض ورود به خانه، تازه فهمید چه بلوایی برپاست. آن قدر سر و صدای ارسلان بلند بود که صدای غرزدن های عمو به جایی نمی رسید. عمو گوشه ای نشسته بود و زیرلب و نامفهوم به زن عمو گلایه می کرد:
– زنیکه به من می گه حالا که نظر ارسلان نسبت به ازدواج با رها قطعیه، ببرش بیرون شهر مطمئن شو پسره جدیه کاملا، یه هوایی هم عوض کنید. بعد واسه من نقشه می کشه. برای بچه برادر من خواستگار جور می کنه…
ارسلان در میانه ی سالن راه می رفت. چنان با حرص گام برمی داشت که فرش زیر پایش تکان می خورد و چنان نفس می کشید که صدایش بلند می آمد. با ورود رها همه چیز یخ بست. زن عمو که گوشه ی اتاق کز کرده بود، عمو و ارسلان همه به سمتش برگشتند. ارسلان آمد و بازویش را گرفت و به طرف اتاق کشید. بی ملاحظه روی تخت هلش داد و چنان فریادی زد که شیشه های پنجره ها لرزیدند.
– کی بود؟ اسمش رها…
رها تنها توانست با هق هق سرش را به نشانه ی نمی دانم تکان دهد. ارسلان جوری فریاد کشید که بیش تر مخاطب حرفش زن عموست تا رها.
– بالاخره که می فهمم کی بود.
بیرون رفت و در را محکم بست. ارسلان آن شب بلوای بدی راه انداخت. آن قدر فریاد کشید که حنجره اش پاره شد اما رها در آن قیامت تنها یک چیز را دانست. این که حقیقت دارد. نمی دانست چه طور شد اما ارسلان او را به عنوان همسر خواسته بود. همان شب رها فهمید که چیزی درونش شکست. تنفری ریشه دواند و همه ی دنیایش یک سره تباه شد.
نویسنده: ساناز لرکی
زبان: فارسی
ناشر چاپی: انتشارات آئیسا
تعداد صفحات: 433
موضوع کتاب:کتاب داستان و رمان ایرانی
نسخه الکترونیکی: دارد
همراهان عزیز طوطیا، اگر به کتابهای رمان و ادبیات داستانی علاقه دارید ما کتاب پرسه در سراب را به شما پیشنهاد میکنیم.برای بررسی و مطالعه کتابهای دیگر با قسمت معرفی کتاب طوطیا همراه باشید.