احادیث زیبا از ائمه درباره دشنام و فحاشی

انتشار 3 تیر 1401
مطالعه 23 دقیقه

یکی از بزرگ‌ترین آفات زبان، بد زبانی بوده که منشأ آن رذالت نفسانی است و در اسلام مورد نهی و نکوهش قرار گرفته؛ زیرا زبان، دریچۀ روح انسان محسوب می‌شود. ناسزاگویی از عوامل تیرگی و تباهی روابط ایمانی و انسانی به حساب می‌آید؛ از این‌رو طبق روایات فحش دادن حرام است. در ادامه با احادیث درباره بدزبانی با طوطیا همراه باشید.

احادیث زیبا از ائمه درباره دشنام و فحاشی

یکی از کارهای زشت و حرام که متأسفانه جوامع انسانی به آن گرفتار هستند، دادن القاب زشت و فحش به همدیگر است. یکی از آفات زبان، دشنام و ناسزاگویی است و آن عبارت است از این که انسان از امور قبیح و مستهجن با عبارات و الفاظ صریح تعبیر کند و کلمات ناشایست و دور از شأن آدمی را بر زبان جاری نماید که در اصطلاح به آن سب یا فحش می گویند. فحش مفهوم وسیعی دارد که شامل نسبت های زشت ناموسی نیز می شود.

البته الفاظ و عباراتی که اراذل و اوباش در سخنان خویش به کار می گیرند دارای مراتب مختلفی است که بعضی از آن ها از بعضی دیگر زشت تر است و به حسب عادات و موارد با هم فرق می کند لذا بعضی از فحش ها حرام و بعضی دیگر مکروه و مذموم است.

بنابراین، مؤمن باید از به کار بردن الفاظ و عباراتی که بر اشیاء قبیح و مستهجن دلالت دارد اجتناب ورزد و در هنگام ضرورت نیز نباید به آن ها تصریح کند، بلکه باید به صورت کنایه و رمز به آن ها اشاره نماید، چنان که خداوند حتی به امور زناشویی تصریح ننموده، بلکه به صورت کنایه از آن به مس و لمس تعبیر فرموده است.

اسباب فحش

  • غضب: وقتی شخصی از فردی ناراحت و خشمگین می شود و قصد آزار و اذیت او را داشته باشد به او ناسزا و دشنام می دهد.

  • عادت: وقتی شخصی با فساق و فجار، اراذل و اوباش، افراد پست و فرومایه، مجالست و هم نشینی کند و با آن ها رفیق و مأنوس گردد به تدریج روحیات، خلقیات و عبارات آن ها در او اثر می گذارد و از آن جا که سخنان عادی آن ها توأم با هرزه گویی و فحاشی به یکدیگر است به او هم سرایت می کند و ابتدا گهگاهی آن الفاظ رکیک را بر زبان جاری می سازد و به زشتی آن کلمات توجه دارد ولی بعد از مدتی قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنیدن برایش به صورت امری عادی در می آید و به جایی می رسد که در شرایط معمولی به طور ناخودآگاه این الفاظ زشت بر زبانش جاری می شود و کمتر سخنی می گوید که چاشنی آن فحش و ناسزا نباشد.

حدیث درباره بدگویی

معالجه این آفت به این است که:

  1. انسان از مقدمات پیدایش غضب اجتناب کند تا نسبت به مؤمنان به خشم نیاید.

  2. غضب خود را فرو نشاند و بر اعصاب خود مسلط شود.

  3. از معاشرت با اهل فسق و فساد پرهیز نماید تا بتواند زبان خود را از فحش باز دارد

حدیث درباره ناسزاگویی

احادیث ائمه درباره دشنام و فحاشی

  • قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: (وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم‏): [معبود] کسانى که غیر خداوند را مى‏خوانند، دشنام ندهید که آنان نیز بى‏هیچ دانشى از روى کینه‏توزى به اللّه دشنام دهند.

  • پیامبر گرامی اسلام”صلی الله علیه و آله” در نکوهش بدزبانی فرمود: «إنَّ شَرَّ النّاسِ مَنزِلَهً یَومَ القِیامَهِ مَن یُخافُ لِسانَه، أو یُخافُ شَرَّه‏؛ بیگمان بدترین مردمان از نظر جایگاه در روز قیامت کسى است که [مردم] از زبانش یا شرّش بترسند».

  • از جابر بن عبد اللّه انصارى روایت شده است که رسول خدا”صلی الله علیه و آله” فرمود: «أ لا أخبرکم بشرار رجالکم؟ قلنا: بلى یا رسول اللّه! فقال: إنّ من شرار رجالکم البهّات، الجرى‏ء الفحّاش ...؛ آیا شما را از بدترین مردانتان آگاه نسازم؟ گفتیم: چرا، اى رسول خدا! فرمود: بدترین مردان شما کسى است که تهمت‏زن، بداخلاق، بدزبان و دشنام‏گو باشد».

  • پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم: سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ ، و قِتالُهُ کُفرٌ

ناسزاگویى به مؤمن، فسق است و جنگیدن با او، کفر .
کنز العمّال : 8094

  • پیامبر صلى الله علیه و آله: إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّهَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِی‏ءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ- لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَه‏

خداوند بهشت را بر هر فحّاش بد زبان بى شرمى که باکى ندارد چه گوید و چه شنود، حرام کرده است.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 323، ح 3

  • پیامبر صلى الله علیه و آله: إنّ مِن شَرِّ عِبادِ اللَّهِ مَن تُکرَهُ مُجالَسَتُهُ لِفُحشِهِ؛

بدترین بندگان خدا کسى است که از ترس فحش او، هم‏نشینى با او را خوش ندارند.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 325، ح 8

  • پیامبر صلى الله علیه و آله: سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ قِتَالُ الْمُؤْمِنِ کُفْرٌ أَکْلُ لَحْمِهِ مِنْ مَعْصِیَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرْمَهُ مَالِهِ کَحُرْمَهِ دَمِهِ.

ناسزاگفتن به مؤمن فسق است و جنگیدن با او کفر و خوردن گوشت او (غیبت کردن از وى) معصیت خداست و حرمت مالش مثل حرمت خونش است

من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 377 ، ح 5781

  • پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم: سابُّ المُؤمِنِ کالمُشرِفِ على الهَلَکَهِ

ناسزا گوىِ به مؤمن همچون کسى است که در آستانه هلاکت باشد
کنز العمّال : 8093

  • پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: لا تَسُبُّوا الناسَ فَتَکتَسِبُوا العَداوهَ بَینَهُم

به مردم ناسزا مگویید که با این کار در میان آنها دشمن پیدا مى کنید .
کافی، ج 2، ص360، ح 3

  • پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم: لا تَسُبُّوا الرِّیحَ ؛ فإنّها مِن رَوْحِ اللّه ِ

باد را ناسزا مگویید ؛ زیرا آن از رحمت خداست .
کنز العمّال : 8109

  • پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم: لا تَسُبُّوا الرِّیاحَ فإنّها مَأمُورَهٌ ، و لا تَسُبُّوا الجِبالَ و لا السّاعاتِ و لا الأیّامَ و لا اللَّیالِیَ فَتَأثَمُوا و تَرجِعَ علَیکُم

به بادها ناسزا مگویید که آنها [از جانب خداوند] مأمورند، و کوهها و ساعتها و لحظات و روزها و شبها را ناسزا نگویید که گنهکار مى شوید و به خودتان بر مى گردد
علل الشرایع : ج1، ص577

  • پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم: لا تَسُبُّوا الدَّهرَ ، فإنَّ اللّه َ یقولُ: أنا الدَّهرُ ، لیَ اللَّیلُ اُجِدُّهُ و اُبلِیهِ .

به روزگار ناسزا مگویید؛ زیرا خداوند مى فرماید : روزگار من هستم . شب از من است و من آن را نو مى کنم و کهنه مى گردانم.
کنز العمّال : 81

  • پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : لا تَسُبُّوا الشَّیطانَ و تَعَوَّذُوا بِاللّه ِ مِن شَرِّهِ .
    به شیطان ناسزا مگویید ، بلکه از شرّ آن به خدا پناه برید .

( کنز العمّال : 2120)

  • پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : المُتَسابّانِ ما قالا فَعَلى البادِی حتّى یَعتَدِیَ المَظلومُ .
    هرگاه دو نفر به یکدیگر ناسزا بگویند، گناهش به گردن آغاز کننده آن است، مگر آن که ستمدیده از حدّ خود تجاوز کند .

( تنبیه الخواطر : 1/111 )

  • پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم: مِن أکبَرِ الکبائرِ أن یَسُبَّ الرجُلُ والِدَیهِ ، قیلَ : و کیفَ یَسُبُّ والِدَیهِ ؟ ! قالَ : یَسُبُّ الرجُلَ فَیَسُبُّ أباهُ و اُمَّهُ .

از بزرگترین گناهان این است که آدمى پدر و مادر خود را دشنام دهد . عرض شد :چگونه کسى پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ فرمود : کس دیگرى را دشنام مى دهد و او متقابلاً به پدر و مادر وى ناسزا مى گوید .

  • رسول الله (صلی الله علیه و آله): «اِنَّ مِن شَرِّ عِبادِ اللهِ مَن تُکرَهُ مجالستَهُ لِفُحشِهِ». «یکی از بدترین بندگان خدا کسی است که به سبب بدزبانی و دشنام‌گوییش، همنشینی با او ناخوشایند باشد».

  • رسول الله (صلی الله علیه و آله): «اِنَّ مِن شَرِّ الناسِ مَن تَرَکَهُ الناسُ اتِّقاءَ فُحشِهِ». «از بدترین مردمان کسی است که مردم، از ترس ناسزاگویی او، وی را ترک کنند».

  • تنبیه الخواطر به نقل از عیاض بن حمّاد : قلتُ : یا رسولَ اللّه ِ ، صَلَّى اللّه ُ علَیکَ ، الرَّجُلُ مِن قَومی یَسُبُّنی و هُو دُونی فهَل عَلَیَّ بَأسٌ أن أنتَصِرَ مِنهُ ؟ فقالَ : المُتَسابّانِ شَیطانانِ یَتَعاوَیانِ و یَتَهاتَرانِ .
    عرض کردم : اى رسول خدا! درود خدا بر تو باد ، مردى از قوم و قبیله من که از من دون پایه تر است، به من ناسزا مى گوید ، آیا اشکال دارد من هم به تلافى این کار، او را دشنام دهم؟ پیامبر فرمود : دو کس که یکدیگر را ناسزا گویند، دو شیطانند که به یکدیگر پارس مى کنند و به جان هم مى افتند .

(تنبیه الخواطر : 1/111 )

  • پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مَن سَبَّ نَبیّا مِنَ الأنبیاءِ فاقتُلُوهُ ، و مَن سَبَّ وَصِیّا فقد سَبَّ نبیّا .
    هر که یکى از پیامبران را دشنام دهد ، او را بکشید ، و هرکه یکى از اوصیا[ى آنان ]را دشنام گوید بى گمان یکى از پیامبران را دشنام داده باشد .

( الأمالی للطوسی : 365 / 769 )

حدیث درباره ناسزاگویی

  • الامام علی (علیه السلام):‌ «اَسفَهُ السُّفَهاءِ المُتَبجِّحُ بِفُحشِ الکَلامِ». «نابخردترین نابخردان، کسی است که به دشنامگویی افتخار کند».

  • الامام علی (علیه السلام): «مَن افحَشَ شفا حُسّادَهُ». «کسی که دشنام دهد دل حسودانش را خنک گرداند».

  • امام علی علیه السلام: مَن سَمِعَ بِفاحِشَهٍ فابداها کانَ کَمَن أتاها
    آنکه سخن زشتی بشنود و بازگویش کند مانند کسی است که آن را گفته

    شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید) ج20 ، ص 273 ، ح 160

  • امام علی علیه السلام: ثَمَرَهُ التَّواضُعِ الَمحَبّهُ، ثَمَرَهُ الکِبرِ المَسَبَّهُ.

    ثمره فروتنى دوستى است، ثمره تکبّر ناسزا (شنیدن) است.

    عیون الحکم و المواعظ (للیثی) ص 209 ، ح 4192 و 4193

  • امام علی علیه السلام: مَن عابَ عِیبَ، و مَن شَتَمَ اُجیبَ، و مَن غَرَسَ أشجارَ التُّقى اجتَنى ثِمارَ المُنى.

    هر که عیبجویى کند، عیبجویى شود و هر که ناسزا گوید، پاسخ (ناسزا) شنود و هر که درختهاى تقوا بنشاند، میوه هاى آرزوها را بچیند.

    کشف الغمّه(ط-القدیمه) ج 2، ص 346 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 79

  • امام علی علیه السلام: ما تَسابَّ اثنانِ إلاّ غَلَبَ ألأَمُهُما

    هیچ دو نفرى یکدیگر را ناسزا نگفتند مگر آن که پست ترینشان چیره گشت .
    غرر الحکم : 9602

  • نهج البلاغه :امام على علیه السلام آنگاه که شنید گروهى از یارانش به شامیان ناسزا مى گویند فرمود :

    إنّی أکرَهُ لَکُم أن تَکُونُوا سَبّابِینَ ، و لکِنَّکُم لو وَصَفتُم أعمالَهُم و ذَکَرتُم حالَهُم ، کانَ أصوَبَ فی القَولِ و أبلَغَ فی العُذرِ ، و قُلتُم مَکانَ سَبِّکُم إیّاهُم : اَللّهُمَّ احقُنْ دِماءَنا و دَماءَهُم .حدیث و فِی نَقْلٍ : کَرِهتُ لَکُم أن تَکُونُوا لَعّانِینَ شَتّامِینَ .
    من خوش ندارم که شما ناسزا گو باشید، بلکه اگر اعمال و رفتار و موقعیت [باطل] آنها را خاطرنشان کنید ، مؤثّرتر و در بیان عذر و حجّت رساتر و قانع کننده تر باشد . به جاى ناسزا گفتن به آنها ، بگویید : خدایا! خونهاى ما و آنان را حفظ کن .در نقلى دیگر آمده است : من خوش ندارم که شما لعنتگر و دشنام گو باشید.

    ( نهج البلاغه : الخطبه 206 - شرح نهج البلاغه : 3/181 )

  • امام على علیه السلام ـ به قنبر ، که خواست به کسى که بدو ناسزا گفته بود ناسزا گوید ـ فرمود :

    مَهْلاً یا قَنبرُ ! دَعْ شاتِمَکَ مُهانا تُرْضِ الرَّحمنَ و تُسخِطُ الشَّیطانَ و تُعاقِبُ عَدُوَّکَ ، فَوَالذی فَلَقَ الحَبَّهَ و بَرَأ النَّسَمَهَ ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ ، و لا أسخَطَ الشَّیطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ ، و لا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّکوتِ عَنهُ .
    آرام باش قنبر! دشنام گوىِ خود را خوار و سرشکسته بگذار، تا خداى رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشى . قسم به خدایى که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید ، مؤمن، پروردگار خود را با چیزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نکرد و شیطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نیاورد و احمق به چیزى مانند سکوت در مقابل او مجازات نشد .

  • امام على علیه السلام : سَتُدعَونَ إلى سَبّی فَسُبُّونی و تُدعَونَ إلى البَراءَهِ مِنّی فَمُدُّوا الرِّقابَ فإنّی على الفِطرَهِ .
    بزودى از شما خواسته خواهد شد که مرا ناسزا گویید ، [عیبى ندارد ]ناسزا بگویید . و از شما خواسته خواهد شد که از من بیزارى جویید ، گردن به تیغ بسپارید [اما این کار را نکنید]؛ زیرا من بر سرشت اسلامم .

    ( الأمالی للطوسی : 210/362 )

  • امام على علیه السلام : ألا إنّکُم مُعْرَضُونَ على لَعْنی و دُعایَ کذّابا فَمَن لَعَنَنی کارِها مُکرَها یَعلَمُ اللّه ُ أنّهُ کانَ مُکرَها وَرَدْتُ أنا و هو عَلى محمّدٍ صلى الله علیه و آله مَعا ، و مَن أمسَکَ لِسانَهُ فلَم یَلْعَنّی سَبَقَنی کَرَمیَهِ سَهْمٍ أو لَمْحَهٍ بِالبَصَرِ ، و مَن لَعَنَنی مُنشَرِحا صَدرُهُ بِلَعْنی فلا حِجابَ بَینَهُ و بینَ اللّه ِ و لا حُجَّهَ لَهُ عِندَ محمّدٍ صلى الله علیه و آله .
    بدانید که شما را وادار خواهند کرد تا بر من لعنت فرستید و دروغ گویم خوانید . هرکه از روى بى میلى و اجبار مرا لعن و نفرین کند و خدا بداند که به اجبار این کار را کرده است من و او با هم بر محمّد صلى الله علیه و آله وارد شویم. و هرکه زبانش را نگه دارد و نفرینم نکند ، پیش از من ، به سرعت تیر یا چشم به هم زدنى ، بر پیامبر وارد شود. و هرکه با اختیار و میل بر من لعن و نفرین فرستد، میان او و خداوند پرده اى [نگهدارنده از عذاب الهى ]نباشد و حجّت و بهانه اى به پیشگاه محمّد صلى الله علیه و آله ندارد .

    ( الأمالی للمفید: 120/4 )

  • امام باقر علیه السلام: إِنَّ اللّه عَز َّوَ جَلَّ یُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَهِ بِلا رَفَثٍ؛

    خداوند عزوجل دوست دارد کسى را که در میان جمع شوخى کند به شرط آن که ناسزا نگوید.

    کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص663، ح4

  • الامام صادق (علیه السلام): «مَن خافَ النّاسُ لِسانَهُ فهُوَ فی النّارِ».

    «هرکس که مردم از زبانش بترسند او در آتش است».

  • الامام الصادق (علیه السلام): «مِن عَلاماتِ شِرکِ الشَّیطانِ الذی لایشُکَّ فیهِ ان یکونَ فحّاشاً لایبالی ما قالَ و لا ما قیلَ فیهِ».

    «یکی از نشانه‌های شریک شیطان که تردیدی در آن نیست،‌ این است که شخص دشنامگوی باشد و باکی نداشته باشد که چه گوید و چه شنود».

  • امام صادق علیه السلام: الفُحشُ و البَذاءُ و السَّلاطَهُ مِن النِّفاقِ؛

    دشـنـامـگویى و بـد زبانى و دریـدگـى از (نشانه هاى) نفاق است.

  • امام صادق علیه السلام ـ در پاسخ به سؤال از حکم کسى که رسول خدا صلى الله علیه و آله را ناسزا گوید ـ فرمود : یَقتُلُهُ الأدنى فَالأدنى قَبْلَ أن یَرفَعَهُ إلى الإمامِ .
    نزدیکترین کس به او مى تواند پیش از آن که براى محاکمه نزد امام برده شود ، وى را بکشد .

    ( الکافی : 7/259/21 )

  • امام کاظم علیه السلام: البادِی أظلَمُ ، و وِزرُهُ و وِزرُ صاحِبِهِ علَیهِ ما لَم یَعتَدِ المَظلومُ

    آغاز کننده ستمکارتر است و گناه طرف مقابل نیز به گردن اوست ، تا زمانى که ستمدیده زیاده روى نکند .
    تحف العقول:412

  • امام کاظم علیه السلام : ما تَسابَّ اثنانِ إلاّ انحَطَّ الأعلى إلى مَرتَبهِ الأسفَلِ .
    هیچ گاه دو نفر به یکدیگر ناسزا نگفتند مگر این که آن یک که برتر است به مرتبه آن که فروتر است سقوط کرد .

    ( أعلام الدین : 305 )

  • امام کاظم علیه السلام ـ درباره دو نفر که به یکدیگر ناسزا بگویند ـ فرمود : فی رَجُلَینِ یَتَسابّانِ ـ : البادِی مِنهُما أظلَمُ ، و وِزرُهُ و وِزرُ صاحِبِهِ علَیهِ ما لَم یَعتَذِرْ إلى المَظلومِ .
    آن که آغاز کرده ستمکارتر است و تا زمانى که از ستمدیده پوزش نخواهد ، گناه او نیز به گردن وى باشد .

    (الکافی : 2/360/4 )

حدیث درباره ناسزاگویی

آثار بد زبانی

در روایات اسلامی برای بد زبانی و ناسزاگویی آثاری بیان شده است که شامل حوزه­های «فردی و اجتماعی» و «مادی و معنوی» می‌شود که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می­کنیم:

1. تنفر و انزجار

فحش دادن و هرزه‌گوئی کردن سبب می‌شود تا خوبان و نیکان از فحش­دهنده تنفر و انزجار پیدا کنند و در نتیجه از او دوری نمایند و در عوض بَدان و پَستان دور او را بگیرند و غرق در فساد و تباهی شوند. امیرمؤمنان”علیه السلام” در این رابطه می‌فرماید: «ایاک و ما یستهجن من الکلام فانه یحبس علیک اللئام و ینفر عنک الکرام؛ از هر کلام زشت و سخن ناروا پرهیز کن؛ زیرا با گفتن آن پَستان و رذلان به تو روی می‌آورند و کریمان از تو بیزاری جسته و می‌گریزند».

حکایت: انزجار امام صادق”علیه السلام” از همراه بدزبانش

در روایت آمده است که امام صادق”علیه السلام” دوستى داشتند که همیشه ملازم امام بود و امام صادق”علیه السلام” نیز او را دوست مى‏داشت. هر جا حضرت مى‏رفت، او نیز همراه ایشان بود. روزى همچنان که همراه امام حرکت مى‏کرد و غلام آن شخص نیز همراه آنها بود. اتفاقاً غلام به عللى از آنها عقب افتاد. این شخص غلام را صدا کرد، از غلام جواب نشنید. بار دوم و سوم نیز غلام را صدا کرد، باز هم جواب نیامد. مرد عصبانى شد و به غلام‏ گفت: «یابن الفاعله» یعنى اى ولدالزنا. تا این جمله از دهان مرد بیرون آمد، امام با شنیدن آن ایستاد و به قدرى ناراحت شد که دست به کمر گذاشت، مثل اینکه کمر مبارک ایشان به درد آمده بود. فرمود: چه گفتى؟ آن مرد متوجه شد که امام”علیه السلام” ناراحت شده است، لذا گفت: یابن رسول الله! این غلام از اهالی هندوستان است و پدر و مادر معلومى ندارد. نسبتى را که من به او دادم به این جهت بود که پدر و مادرش معلوم نیست. امام صادق”علیه السلام” فرمود: من نمى‏خواهم این سخن تو را از نظر حکم شرعى بررسى کنم، بلکه مى‏خواهم بگویم چرا عفت زبان ندارى و چرا زبانت به فحش آلوده است؟ نقل است که امام صادق”علیه السلام” دیگر او را به دوستی نپذیرفت و از خود دور نمود.

2. گسستگی خانواده

دومین اثر بدزبانى‏ گسستگی روابط خانوادگی میان افراد خانواده است که موجب خدشه‏دار شدن روح و جان آنان مى‏شود و چه ‏بسا عوارض حاصل از آن سالیان سال پا بر جا بماند. بدزبانى چنان زندگى را تیره می‌کند که حتى خوبى‏هاى بدزبان را محو کرده، زحمات او را زائل مى‏سازد، روابط زن و مرد را به تباهى مى‏کشاند و موجب واکنش‏هاى منفى از سوی طرفین مى‏شود؛ از این‌رو آزار دادن زبانی یکدیگر در خانواده، به هر نحوى که باشد، در آموزه‏هاى نبوى و علوی به شدّت مورد نهى قرار گرفته است. پیامبر اکرم”صلی الله علیه و آله” در این راستا فرمود:

أیّما امرأه آذت زوجها بلسانها لم یقبل اللّه منها صرفاً و لا عدلاً و لا حسنه من عملها حتّى ترضیه، و إن صامت نهارها و قامت لیلها و اعتقت الرّقاب و حملت على جیاد الخیل فی سبیل اللّه، و کانت أوّل من یرد النّار؛ و کذلک الرّجل إذا کان لها ظالماً؛هر زنى که شوهرش را با زبان بیازارد، اگر روزها را روزه بگیرد و شب‏ها به عبادت بپردازد و بنده‏ها آزاد کند و مال‏ها در راه خدا انفاق نماید، خداوند هیچ‏چیزى را در إزاى بدزبانى‏اش نمی‌پذیرد و هیچ کار نیکى را از او قبول نمی‌کند تا زمانی که شوهرش را از خود خشنود سازد، در غیر این صورت آن زن نخستین کسى است که به دوزخ مى‏رود؛ مرد نیز اگر دربارۀ همسر خود بدزبانى و ستم روا دارد، چنین گناه و عذابى خواهد داشت‏.

3. عدم استجابت دعا

یکی دیگر از عواقب بدزبانی این است که باعث می­شود دعای انسان به هدف اجابت نرسد؛ چرا که برای مستجاب شدن دعا باید دو اصل کلی را رعایت نمود: یکی رعایت آداب دعا و دیگری رفع موانع استجابت دعا که طبق روایات یکی از این موانع بد زبانی است. از امام صادق”علیه السلام” روایت شده که فرمود:

در بنى اسرائیل مردى بود که سه سال پیوسته دعا می­کرد که خدا پسرى به او روزى کند ولی دعایش مستجاب نمی­شد. همین که دید خدا خواهش او را بر نمی آورد، عرض کرد: پروردگارا آیا من از تو دورم و تو سخن مرا نمی­شنوى، یا تو به من نزدیکى و پاسخم را نمی­دهى؟ در عالم رؤیا کسى به خوابش آمد و به او گفت: تو سه سال تمام خدا را با زبانى بد و هرزه، و دلى سرکش و ناپرهیزکار و نیتى نادرست می­خوانى، پس باید از هرزه‏گوئى دوری کنی و دلت پرهیزگار و نیتت درست گردد تا خواهشت برآورده شود. حضرت فرمود: آن مرد به این دستور عمل کرد. سپس دعا کرد و خدا را خواند و داراى پسرى شد.

4. برکت نداشتن روزی

از آنجا که رزق و روزی انسان به دست خداوند متعال است، گاهی برخی از اعمال مانند صلۀ رحم، صدقه دادن، خوش رفتاری با مردم موجب می­شود خداوند روزی و برکت فردی را زیاد کند و گاهی نیز برخی از اعمال مانند بی­ احترامی به والدین و گوش دادن به موسیقی موجب کم شدن رزق و روزی فردی می­ شود. یکی از اعمالی که موجب کم شدن رزق و روزی می­شود بد زبانی است؛ چرا که بد زبانی از طرفی موجب برداشته شدن نظر لطف الهی از شخص می‌شود و از طرفی هم موجب بی میلی مردم برای تعاملات اقتصادی با چنین فردی می‌شود. پیامبر گرامى اسلام”صلی الله علیه و آله” فرمود: «مَن فَحَشَ على اَخِیهِ المُسلِمِ نَزَعَ اللّهُ مِنهُ بَرِکَهَ رِزقِهِ وَ وَکَّلَه اِلى نَفسِه وَ اَفسَدَ عَلیهِ مَعیشَتَه‏؛ کسى که به برادر مسلمان خویش فحش بدهد خداوند برکت را از زندگى و از روزى او بر میدارد، او را به خودش واگذار مىی کند و معیشت او را تباه می سازد».

5. نشانۀ نفاق و دورویی

فحش و ناسزاگویی یکی از مهم­ترین علل و عوامل نفاق محسوب می‌شود و کسی که بدزبان است در حقیقت نشان می­دهد که از اخلاق و دین و عفت به دور است. امام صادق”علیه السلام” می­فرماید: «الفحش و البذاء و السلاطه من النفاق؛ دشنام­گویی و بدزبانی و دریدگی از نشانه ­های نفاق است». پس باید به هر نحوی از نفاق و نشانه ­های آن اجتناب کنیم و اجازه ندهیم که با بدزبانی، دنیا و آخرت خودمان را تباه سازیم و از اهل خسران و نفاق شویم.

6. سوء عاقبت

یکی دیگر از عواقب شوم بد زبانی سوء عاقبت بوده که به انحاء مختلف ظهور و بروز پیدا می‌کند:

الف) مرگ هولناک

عاقبت به خیر نشدن، می‌تواند جلوه و مصادیق گوناگونی داشته باشد، که مرگ بد و هولناک یکی از آن موارد است و نصیب افراد خاصی از جمله بد زبانان می‌شود. امام باقر”علیه السلام” در این زمینه مى‏فرماید: «ما من انسان یطعن فى عین مؤمن الا مات بشر میته و کان قمنا ان لا یرجع إلى خیر؛ هیچ بشرى در چشم مؤمن [یعنى روبرو] به او طعن نزند، جز اینکه به بدترین مردن­ها بمیرد و سزاوار باشد که به خیر برنگردد».

بدترین مردن یا به حسب دنیا است، مانند غرق شدن، سوختن، خراب شدن ساختمان بر او و یا خوراک جانور شدن و مانند اینها. یا به حسب آخرت است، مانند اینکه با حالت کفر از دنیا برود، یا بدون توبه از این عالم برود و مراد از خیر، توبه و عمل صالح با ایمان است‏.

ب) فشار قبر

یکی از سخت­ترین عوالم پس از مرگ، عالم قبر است و یکی از سختی­های قبر، فشار قبر است که ارتباط تنگاتنگی با اعمال و رفتارهای ما در دنیا دارد، بدین نحو که برخی از اعمال موجب کم شدن و یا حتی رفع فشار قبر می­شود و برخی از اعمال نیز موجب مضاعف شدن این فشار می­گردد. به عنوان نمونه طبق روایات اسلامی یک سوم فشار قبر به خاطر غیبت کردن از همدیگر است و همچنین اموری مثل بی­موالاتی نسبت به بول موجب فشار قبر می­شود. یکی از این موارد خشونت گفتارى و بدزبانى است که موجب ازدیاد فشار قبر می­گردد.

  • حکایت: فشار قبر سعد بن معاذ

    در ماجراى تدفین سعد بن معاذ که فرماندۀ سپاه پیامبر”صلی الله علیه و آله” بود، آمده که او گرفتار خشونت گفتارى و بدزبانى بوده است. از امام صادق”علیه السلام” در این‌باره چنین روایت شده است که فرمود: «إنّ سعدا لمّا مات شیّعه سبعون ألف ملک، فقام رسول اللّه”صلی الله علیه و آله” على قبره فقال: و مثل سعد یضمّ. فقالت أمّه. هنیئاً لک یا سعد و کرامه. فقال لها رسول اللّه”صلی الله علیه و آله”: یا أمّ سعد، لا تحتمی على اللّه. فقالت: یا رسول اللّه! قد سمعناک و ما تقول فی سعد. فقال: إنّ سعدا کان فی لسانه غلظ على أهله؛ وقتى سعد بن معاذ فوت کرد هفتاد هزار فرشته او را تشییع کردند. رسول خدا”صلی الله علیه و آله” بر قبر او ایستاد و فرمود: دوستى مانند سعد از دنیا رفت. مادر سعد گفت: بهشت‏ بر تو گوارا و گرامى باد. پیامبر”صلی الله علیه و آله” به او فرمود: اى مادر سعد! در کار خدا به طور جزم سخن مگو. مادر سعد گفت: اى رسول خدا! آنچه دربارۀ سعد گفتى شنیدیم. حضرت فرمود: سعد نسبت به خانواده‏اش درشتى در زبان داشت». و در ادامۀ روایت حضرت فرمود: قبر چنان فشاری به سعد داد که استخوان­هایش شکست!‏

ج) عذاب دردناک جهنم

سرانجام و عاقبت بد زبانی محرومیت از بهشت و به دنبال آن عذابی دردناک خواهد بود. پیامبر گرامی اسلام”صلی الله علیه و آله” فرمود: «ورود به بهشت بر هر دشنام ‏دهنده‏اى حرام است». امام صادق”علیه السلام” نیز در این باره مى‏فرماید: «البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار؛ هرزه گوئى و بدزبانى‏ از جفاکارى است و جفاکار در آتش است‏».

پیامبر اکرم”صلی الله علیه و آله” دربارۀ عذاب این افراد فرمود: «چهار گروهند که دوزخیان از رنج آنها رنج مى‏برند. آنها در میان دوزخ و آب جوش جهنّم تقلا مى‏کنند و فریاد مى‏زنند؛ مردى است که از دهانش چرک و خون سرازیر است و به او گفته مى‏شود: این شخص دور از رحمت خدا را چه شده که علاوه بر رنجى که خود داریم ما را می آزارد، وى مى‏گوید: این شخص دور از رحمت خدا به هر سخن پلید و دردآورى توجّه‏ می کرده و از آن لذّت مى‏برده چنان‌که از دشنام لذت می برده است‏».

درمان بدزبانی

از آنجا که زبان سرچشمۀ گناهان بى‏شمار است و خرمن سعادت انسان را به آتش مى‏کشد، باید به فکر بود که با رعایت کدام اصول مى‏توان این خطر بزرگ را بر طرف کرد یا به حدّاقل رسانید؟ از روایات اسلامى و کلمات بزرگان اخلاق و رهروان سیر و سلوک الى اللَّه راه‌کارهایی استفاده مى‏شود که ما آنها را به عنوان اصول کلّى براى مبارزۀ با آفات زبان مى‏آوریم:

1. توجّه جدّى به خطرات زبان

براى در امان ماندن از خطرات احتمالی هر پدیده‌ای قبل از هر چیز توجّه و آگاهی کامل نسبت به خطرات آن لازم است. هر روز که انسان از خواب بیدار مى‏شود می‌بایست به خودش توصیه کند که باید مراقب خطرات زبانش باشد؛ زیرا این عضو مى‏تواند انسان را به اوج سعادت برساند و یا بر خاک ذلّت و شقاوت بنشاند؛ اگر غافل شویم همچون حیوانی درّنده، غافلگیرانه ما را خواهد دردید. از رسول خدا”صلی الله علیه و آله” نقل شده است که فرمود:

اذا اصْبَحَ ابْنُ آدَمَ اصْبَحَتِ الْاعْضاءُ کُلُّها تَسْتَکْفِى اللِّسانُ انّى‏ تَقُولُ اتَّقِ اللَّهَ فِینا فَانَّکَ انْ اسْتَقِمْتَ اسْتَقَمْنا وَ انْ اعْوَجَجْتَ اعْوَجَجْنا؛هنگامى که فرزندان آدم صبح مى‏کنند تمام اعضاى بدن به زبان هشدار مى‏دهند و مى‏گویند تقواى الهى را در مورد ما مراعات کن، چرا که اگر تو به راه راست بروى ما نیز به راه راست مى‏رویم و اگر تو به راه کج بروى ما نیز به راه کج می‌رویم.

2. تمرین سکوت و پرهیز از سخنان بی‌جا

هر قدر انسان کمتر سخن بگوید لغزش­هاى او کمتر خواهد بود و هر قدر بیشتر سکوت کند سلامت او بیشتر خواهد شد. اضافه بر این، ممارست بر سکوت سبب مى‏شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشى آن بکاهد و به این ترتیب به جائى مى‏رسد که جز به رضاى خداوند سخن نراند. پیامبر اکرم”صلی الله علیه و آله” فرمود: «مَنْ صَمَتَ نَجا؛ آن‏کس که سکوت کند نجات مى‏یابد».

باید توجّه داشت که مراد از سکوت، سکوت مطلق نیست؛ زیرا بسیارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى، اطاعات و عبادات، نشر علوم و فضائل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است، بلکه منظور کم سخن گفتن یا به تعبیر دیگر، خاموشى در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بى­محتوا و مانند آن است که موجب هلاکت انسان می­شوند. به همین دلیل، در حدیثى از امیرمؤمنان على”علیه السلام” مى‏خوانیم:

مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ، وَ مَنْ کَثُر خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ؛ کسى که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان مى‏شود؛ و کسى که خطا و لغزشش فراوان گردد، حیای او کم مى‏شود؛ و کسى که حیایش کم شود، پرهیزگارى‏اش کم مى‏شود؛ و کسى که ورعش کم شود، قلبش مى‏میرد؛ و کسى که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ مى‏شود.

3. تفکر قبل از سخن

اگر انسان پیش از آنکه شروع به سخن گفتن کند، در محتوا و انگیزه و نتیجۀ سخنان خود کمى بیاندیشد، بسیارى از لغزش­هاى زبان و گناهان، از او دور مى‏شوند. بى‏مطالعه سخن گفتن، انسان را در انواع گناهانی که از این عضو مخصوص سرچشمه مى‏گیرد، غوطه‏ور مى‏سازد! در حدیث معروفى از پیامبر اکرم”صلی الله علیه و آله” آمده است:

انَّ لِسانَ الْمُؤْمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ، فَاذا ارادَ انْ یَتَکَلَّمَ بِشَى‏ءٍ تَدَبَّرَهُ بِقَلْبِهِ، ثُمَّ امْضاهُ بِلسانِهِ، وَانَّ لِسانَ الْمُنافِقِ امامَ قَلْبِهِ، فَاذا هَمَّ بِشَى‏ءٍ امْضاهُ بِلِسانِهِ وَ لَمْ یَتَدَبَّرْهُ بِقَلْبِهِ؛ زبان انسان با ایمان در پشت قلب او قرار دارد، هنگامى که ارادۀ سخن گفتن کند، نخست در آن مى‏اندیشد، سپس با زبانش آن را امضا مى‏کند. ولى زبان منافق در جلوی قلب اوست، هنگامى که تصمیم به گفتن چیزى بگیرد نخست آن را با زبانش امضا مى‏کند و در آن نمى‏اندیشد.

بدیهى است مراد از قلب در اینجا همان عقل و فکر است و بودن زبان در جلوی قلب، یا در عقب آن، کنایه از تفکّر و اندیشه دربارۀ محتواى سخن یا عدم آن است.

4. عدم معاشرت با رفیقان ناباب

وقتی شخصی با فساق و فجار،‌ اراذل و اوباش، افراد پست و فرومایه، مجالست و هم‌نشینی کند و با آنها رفیق و مأنوس گردد، به تدریج روحیات، خلقیات و نحوۀ سخن گفتن آ‌نها در او اثر می‌گذارد و از آنجا که سخنان عادی آ‌نها توأم با هرزه‌گویی و فحاشی به یکدیگر است، به او هم سرایت می‌کند و ابتدا گهگاهی آن الفاظ رکیک را بر زبان جاری می‌سازد و به زشتی آن کلمات توجه دارد؛ ولی بعد از مدتی قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنیدن برایش به صورت امری عادی در می­آید و به جائی می­رسد که در شرائط معمولی به طور ناخود‌آگاه این الفاظ زشت بر زبانش جاری می‌شود و کمتر سخنی می‌گوید که چاشنی آن فحش و ناسزا نباشد.

لطفا امتیاز خود را ثبت کنید
1 5
  ارسال به دوستان:

نظرات و دیدگاه های کاربران
سوال یا دیدگاه شما
اختیاری
اختیاری (نمایش داده نخواهد شد)
ضروری